دو بیتی های بومی ادبیات شفاهی آزربایجان که در اکناف این دیار با نام بایاتی شهرت دارد یکی از رایجترین انواع منظوم ادبیات عامیانه این سرزمین است . بایاتیها از نظر انسجام شکل ، وسعت مضمون ، ترنم موسیقی و تموج ذوق و احساس در ردیف جذابترین و شورانگیزترین آثار بدیع فولکلوریک جای می گیرند.این نغمات نغز و دلکش که از زندگی و عواطف و رازها و نیازهای مردم ساده و پاکدل مایه می پذیرند و در قالب الفاظی روان و بی تکلف جای می گیرند،از چنان لطف و خلوص و صفا و صراحتی برخوردارند که بخصوص وقتی با آهنگ ویژه خود و با نوائی گیرا خوانده شوند، عنان از کف دل می ربایند و سرشک بر چهره احساس می افشانند.
ارادت و اعتقاد مردم ساده ی صحرا و شهر و روستا به این آثار موزون و دلفریب تا بدان پایه است که بایاتی ها را حسب حال و آیینه سرنوشت نمای خویش می پندارند و بهنگام ملال و سرگشتگی و حرمان برآن توسل می جویند و بعنوان تفال از آن مدد و مراد می طلبند.
من عاشیقام هر آیلار
هر اولدوزلار ،هر آیلار
بوردا بیر گول بیتیبدی،
سوسوزوندان هارایلار.
من عاشیقام هر آیلار،
هر اولدوزلار هر آیلار،
باشیم جلاد الینده ،
دیلیم سنی هارایلار.
وظیفه دو مصرع اول ایجاد زمینه موافق برای بیان و انشاد دو مصرع بعدی است.مصرعهای اول و دوم معمولا با یک وصف طبیعت و یا وصف حال و بطورکلی با توصیفی مشهود و قابل لمس اغاز می شود و زمینه را برای طرح یک واقعیت ، بدانسان که برای گوینده مطرح است فراهم می سازد.
این خصوصیت، یکی از جنبه های متمایز نوع بایاتی بوده و موجب آن می گردد که دو مصرع اول چون فی البدیهه و به قصد ترادف عنوان می شوند، در دو یا چند بایاتی همشکل و متقارن باشند.
ولی مصراعای سوم و چهارم مضامین و معانی متغایر و مستقل از هم پیدا کنند
قاشلارین قیبله گاهدی،
قیبله دئسم گوناهدی،
داغلارا دومان چوکسه،
اوداغ من چکن آهدی.
بایاتی ها، ترانه های کوتاه جاری شده از درازای تاریخ هستند. این ترانه ها برای ابراز احساس در یک لحظه خوانده می شوند و همان لحظه برابر با یک عمر زندگی و حیات است. بایاتی ها شامل بایاتی های غربت، نغمه های جدایی، ترانه های مادرانه، سوگ سروده ها در مرگ پدر و مادر و صدای احساسات و درد دل هاست. بایاتی از زمان تولد کودک، پا گرفتنش در لالایی ها و تعریف ها حضور دارد و این روال ادامه دارد تا زمان بزرگ شدن انسان و مراسمات محلی، عروسی ها و حتی زمان مرگ انسان نیز خوانده می شود. بایاتی در تمام عمر ما نغمه ای مؤثر است. این اشعار از دل تاریخ به دست ما رسیده و حاوی حرف های قابل تأملی است که مضامین عمیق فلسفی، اجتماعی، تاریخی، دینی، اخلاقی دارند.
محقق و نویسنده بزرگ آذربایجان آقای پرویز زارع شاهمرسی ،
در فرهنگ لغت ترکی – فارسی خود در صفحات 324و 323 در خصوص ریشه لغت "بیات و بایات"چنین آورده است:
بای: بیگ،آقا
بایا: کمی بیشتر
بایات: نان بزرگ،کنایه از طلا، ثروتمند،کهنه و اصیل، و بیات به معنی کهنه و مانده وارد زبان فارسی شده است.
بایاتی: گونه ای شعر تغزلی ویژه ترکها مخصوصا در آذربایجان که داری 7 هجا و چهار مصراع که قافیه مصراع سوم آن آزاد و بقیه مصراع ها(اول،دوم و چهارم) همقافیه هستند و اندیشه اصلی در بیت دوم بیان می شود .
بایاتی: به ترانه تغزلی مردمی آذربایجان که آهنگ های محزونی هم دارد بایاتی گفته می شود.
بایاتیلاماق: بایاتی گفتن
آقای محمد علی فرزانه در مقدمه کتاب"آذربایجان خلق ادبیاتیندان" با نام بایاتیلار (که در مجموعه پیش رو نیز بعضا از عبارات،ترکیبات،اصطلاحات وی نیز استفاده شده است و حتی ممکن است برخی از بایاتی های رایج در مناطق مذکور و مورد نظر این مجموعه با بایاتی های که آقای فرزانه جمع آوری نموده اند یکی باشد که این امر نیز طبیعی است) در مورد بایاتی و انتساب آن به ایل بیات ها از قبایل و ایلات مهم ترکها چنین آورده است:
بایاتی به احتمال زیاد از نام "بایات" یا "بیات" ماخوذ است. بایاتها از جمله قبایل بزرگ و متعددی بودند که در آذربایجان سکنی داشته و همواره در تقویت و ترویج ادبیات و هنر و موسیقی این خطه تاثیرگذار بوده و هستند. حدس انتخاب"بایاتی" به بیات ها وقتی قریب بیقین می شود که در موسیقی فولکلوریک آذربایجان نیز به نواهائی از قبیل "افشاری" و "گرایلی" بر می خوریم که عنوان آنها نیز از نام قبایل و اقوام گرفته شده است. بطوریکه از منابع و قراین بر می آید، بایاتها از موسیقی و ادبیات غنی و سرشاری برخوردار بوده اند که به مقیاس وسیعی شیوع یافته و ما نشانه این تاثیر را در موارد زیاد و از آن جمله به صورت ترادف کلمه بایات با نام برخی از دستگاههای آواز ایرانی و نیز به صورت دستگاه آواز مستقلی به نام "بیاتی" در ترکیه مشاهده می کنیم.
ولی بایاتی های که اکنون به مقیاس وسیع در میان مردم رواج دارند،خواه احتمال شناختن سراینده و مصنف آنها در میان باشد یا نه، تعلق به عامه مردم دارند. زیرا در طول نسل دهان به دهان از نسلی به نسل دیگر سینه به سینه بازگو شده وآنچه را که به زبان ذوق و سلیقه خود بیگانه دیده، به یکسود نهاده و باقتضای احساس و خواست های عاطفی خود در آن دگرگونیها داده و به این ترتیب سکه فردی را از روی آنها زدوده و به تملک گنجینه فولکلوریک عامه در آمده است.
گاهی عاشق دلشکسته ای ، از بی وفائی یار شکوه می کند:
بیچمه دیم زمیم قالدی / درو نکرده مزرعه ام ماند
آرزون گؤزونده قالسین / الهی که آرزویت به دلت بماند
نئجه کی منیم قالدی / همانگونه که آرزویم به دلم ماند
داغ داشا چاخدی منی / به کوه و کمرم زد
مرد بیلیب آرخالاندیم / مردش دانسته و به او تکیه کردم
نامرددیر آتدی منی / نامرد بود و رهایم کرد
آتیم توتوم بالامی / بازی کنم با بچه ام
شکره قاتیم بالامی / قاطی شکر کنم بچه ام را
باباسی ائوه گلنده / وقتی باباش به خانه می آید
قاباغا آتیم بالامی /جلو باباش بندازم بچه ام را
بالام آدام آلدادیر / بچه ام آدمو فریب می دهد
شیرینی بال دان شیرین / شیرینش ، شیرین تر از عسل
آجی سی دا بئله بال دادیر / تلخش هم مزه عسل می ده
- ادبیات شفاهی آذربایجان/ کریمی ،محمدرضا/ چاپ اول 1388/ انتشارات تکدرخت تهران
- آذربایجان خلق ادبیاتیندان/ فرزانه،محمد علی/ چاپ نهم 1382/ انتشارات اندیشه نو
- فرهنگ لغت ترکی- فارسی شاهمرسی/ زارع شاهمرسی، پرویز/ چاپ دوم 1388/ نشر اختر تبریز
- بایاتی های آذربایجان ، سایت خلخالیم
- بایاتیلارِ؛تورکلرین صبیر داشی،غم پیچاغی ، سایت شعر نو
- آذربایجان بایاتی لاری : دوبیتی های محلی آذربایجان ، سایت قایاقیزی (Gayagizi)